روزنوشته‌های من

طبقه بندی موضوعی

مجازات خردمندان

پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۴۹ ق.ظ

چند روزی است که یکی از کتاب‌هایی را که تنها استفاده‌ام از آن تا امروز، وزین‌تر کردن ترکیب رنگی کتابخانه‌ی کوچکم در خوابگاه بوده است، جایگزین اینستاگرام‌گردی‌ها و تلگرام‌‌روبی‌هایم کرده‌ام. کتاب، کتاب «جمهور افلاطون» است. خرد‌ورزی‌ها و مباحثه‌های بشری در چهارصد سال قبل از میلاد مسیح. خواندن این کتاب، برای من ورود به دنیایی از شگفتی‌ها بوده است. با هر استدلال و مباحثه‌ای که در آن می‌خوانم، از اینکه سقراط دو هزار و چهارصد سال قبل، این چنین زیبا و مستدل بحث می‌کند، لذتی وصف‌ناپذیر می‌برم. گویا برای اولین بار، می‌فهمم که بشریت اگرچه پیشرفت کرده است، اما مسایل بنیادین‌اش هنوز هم همان است که بود. عدالت، انتخاب حاکمان، ظلم و بسیاری از این دست موارد. جایی بحث بر این می‌شود که آیا این همه توصیه به عدالت، در واقع تنها به خاطر بهره‌مندی از مزایای آن، همانند به عادل بودن شهره شدن و مورد اعتماد قرار گرفتن، است یا عدالت به خودی خود ارزشمند است؟ و من مغرورانه فکر می‌کردم که چقدر سوال بدیهی‌ است. معلوم است که عدالت به خودی خود ارزشمند است. اما هر چه فکر کردم، و با خواندن ادامه‌ی مباحثه، دیدم که چقدر پاسخ‌هایم به اینگونه سوالات، ناپخته و ناعمیق است. خودم را در حالی یافتم که بنیان‌های فکرم را با چکش سوال مسحتکم نکرده بودم و هر لحظه آنچه داشتم فرو می‌ریخت.


البته این به این معنا نیست که این کتاب در راستای پوچ کردن این معانی است. به هیچ وجه. در واقع سقراط خود طرفدار عدالت است، اما می‌خواهد ما را از تظاهر عمیقی که در وجودمان رخنه کرده، آگاه کند. این که در ظاهر ما معتقد هستیم که عدالت بهترین منش و رفتار است، اما در باطن علت آن را برای خود مستدل و پرداخته نکرده‌ایم. برای همین، هر از چندگاهی دستمان می‌لرزد و برای سود خودمان، عدالت را زیر پا می‌گذاریم.


و سخن آخر اینکه، جایی سقراط می‌گوید که در یک جامعه‌ی متعالی انسان خردمند، برای حاکم شدن تلاش می‌کند نه برای سودهایی که برای او دارد، بلکه تنها برای اینکه مجازات نشود. مجازات او هم این است که انسان‌های کم‌خردتر از خودش برای مصلحت او تصمیم نگیرند. چه قدر نگاه متفاوتی. فکر می‌کنم چقدر به سخنان علی(ع) نزدیک است که می‌گفت حکومت برایش به پشیزی نمی‌ارزد.


پی‌نوشت اول: خواندن کتاب‌های غیر درسی اما چالش‌برانگیز، موهبتی بود که فراموش کرده‌بودم.

پی‌نوشت دوم: این روزها در حال اپلای کردن برای ادامه تحصیل هستم. اتفاق عجیبی است.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۱۰
میلاد آقاجوهری

افلاطون

جمهور

کتابخوانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی