روزنوشته‌های من

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرسه» ثبت شده است

شیمی

سر کلاس شیمی نشسته بودیم.
معلم رفت پهلوی تخته و شروع کرد به نوشتن معادله شیمیایی تجزیه آمونیم دی کرومات.
گفت که بعد از این که آزمایش شروع شد یه پودر سبز حجیم درست میشه و  واکنش از خودش گرما بیرون میده و بدنه ی بشر  گرم میشه و ذرات به بیرون میپاشن.
برایم جالب بود.
ما آزمایش را ندیده بودیم.حسش نکرده بودیم .اما معلم طوری حرف میزد که انگار روی تخته دارد آزمایش اتفاق می افته.معلم می گفت الآن شما دستتون روی بزارین رو این شیشه می بینین گرم شده و دستش را می گذاشت رو تخته روی شکل بشر.خندم گرفت.جلوی خندم رو نمی تونستم بگیرم.
داشتم فکر می کردم چند درصد از درس هامون اینطوری هستند ؟لااقل شیمی و فیزیک رو که 95 درصد به بالا.
روی تخته شکل آزمایش رو معلم می کشه و بعد میگه که آزمایش نشون میده  فلان فرمول و بعدش هم فرمول رو می  نویسه.این آموختن چه ارزشی داره؟
وقتی که واقعیتش  درست بودنش رو توی دنیایی واقعی حتی یه بار هم ندیدیم.
و خب مشخص هم هست که وقتی از معلم می پرسی:آقا چرا ما آزمایشگاه نمیریم؟میگه که وقت نداریم ،فرمول ها زیاده و تست ها هم نکات زیادی دارند که باید بگیم.وقتی از معلم می پرسی که چرا ما باید این رنگ ترکیبات شیمیایی رو که ندیدیم حفظ کنیم .میگه که آخه شما کنکور دارین.

مشکلی نیست ولی همین می شود که ما روی تخته نحوه کار لپ تاپ و مدار ها و ربات ها را توضیح می دهیم اما خودمان از ساخت ابتدایی ترین قطعات عاجزیم.همین می شود که روی تخته 10 سال آینده کشور اول جهان  هستیم ولی در واقعیت اوضاع به این سادگی ها نیست .همین می شود که روی تخته همه ما دانشمند هستیم اما از انجام ساده ترین آزمایش ها عاجزیم.همین می شود که رنگ نقره نیترات را بلدیم اما هنوز نفهمیده ایم که کمبود آب را همین دوش های روزی نیم ساعته و دست شستن های  طولانی باعث شده.از توابع پیچیده انتگرال می گیریم ولی هنوز نفهمیده ایم که اگر 1 میلیون آدم شهر ما آشغالشان را بریزند توی پارک چه زجری می کشند آن رفتگرانی که هر بار باید خم شوند و پارک را از دست ما محافظت کنند.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۴:۱۵