باد و بادبان
شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۴۱ ق.ظ
جملهی بسیار زیبایی شنیدم که از استاد عجمی نقل شده است. من خیلی با استاد عجمی آشنا نیستم جز این که میدانم ایشان تفسیر متون عرفانی میکنند و خوشنویس و مبدع خط معلی هستند. اما جمله این بود که:« برای ناخدایی که نداند کجا میخواهد برود، هر بادی باد مخالف است». اگر نخواهم سراغ مصداقهای کلان و بسیار مهم قضیه بروم، میتوانم بگویم که وقتی تلگرام را باز میکنم گاهی برایم سوال شده که دقیقا چرا و به چه هدفی میخواهم پیغامهای جدید را ببینم؟ آیا موضوع مهمی پیشآمده؟ آیا از کسی چیزی پرسیدهام و منتظر جوابم؟ آیا ممکن است پیغام بسیار مهمی در تلگرام باشد که نبینم؟ و اکثر مواقع متوجه میشدم که بیهدف مشخصی به سراغ تلگرام میروم یا اگر هم هدفی هست این است که پستهای بامزهی بعضی کانالها را ببینم و بخندم که البته از اکثر آنها بیرون آمدهام ولی به هر حال باز میشود گفت که برای خودش هدفی بود. اما میخواستم بگویم که خلاصه برای کسی که در تلگرام منتظر پیغام مهمی نیست هر پیغامی یک پیغام مزخرف و به درد نخور است. البته به سادگی میتوان با این حرف مخالفت کرد. اگر آن جا شخص مهمی در زندگی آدم حرف مهمی بزند قطعا پیغام مهمی است. اما منظورم این است که این گونه اتفاقات مصداق پیداکردن ناگهانی طلا در بین آشغالهاست و میتوان کمی مدیریت شده تر فقط طلاها را دید(مثلا اگر چهار ساعت یک بار چک کنیم).اما امان از روزهایی که پیغامی به کسی داده بودم و منتظر بودم. آنگاه واقعا ذهنم متمرکز میشد که جواب پیغامم را بگیرم و به هر حال هدفی بود و جذابیتهای خاص خودش را داشت.
داشتم فکر میکردم که همین لغت حزب باد چقدر با جملهای که گفته شده قرابت معنایی دارد. وقتی آدمی مکانی ندارد، دو کار متصور است. یکی اینکه میتواند بادبانهایش را ببندد و بشیند فکر کند که کجا میخواهد برود. یکی اینکه بادبانهایش را باز کنید و به هر آن کجا برود که باد میرود. ما همگی فکر میکنیم که جزو دستهی اولیم اما در واقع طرفداران قطعی روش دوم هستیم. وقتی موقع انتخاب بین ریاضی و تجربی یا بین المپیاد خواندن یا کنکور خواندن یا بین رشتههای مختلف دانشگاهی یا بین کار مدیریتی و کار تحقیقاتی(مشخص است که سوالاتی را مطرح میکنم که برای خودم مطرح بوده، وگرنه اینها الزاما سوالات مهم زندگی همه نیستند) دچار استیصال میشویم، بادبانهایمان را باز میکنیم و خود را در معرض نظرات و گفتارهای وزندهی اطرافیان قرار میدهیم. خیلی هم بد نیست. همینطوری اکثر رتبههای خوب کنکور ریاضی میروند برق و رتبههای خوب کنکور تجربی میروند پزشکی و تازه این که هیچ حتی در برق معدلهای بالا میروند مخابرات و در کامپیوتر معدل های بالا میروند هوش مصنوعی و ....نمیتوان گفت بد است. این روش باعث میشود که به جایی بروی که اکثریت میروند و خوب راه پیمودهشدهتر و هرسشده تر و تر و تمیز تر است و بی هزینهتر. اگر هم به مشکلی خوردی حتما کسی آن را تجربه کرده و حل کرده است. اما اگر بادبانهایت را در برابر دیگران باز نکنی و خودت به سوی مقصدی که میپسندی و از شانس تو آن مقصدی نیست که باد به سمت آن میوزد، پارو بزنی... به هر حال مشخص نیست. مسیری که پیموده نشده است ممکن است هر حالتی داشته باشد. اما گاهی فکر میکنم در چنین مسیری باز دل آدم آرام تر است. آرامشی از این جنس که مسیری را میرود که میخواسته برود. دلش با مسیر است و هر چه پیش آید انتخاب خود اوست نه دیگران و دیگریها.
۹۶/۰۴/۳۱
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.