یکمی رانت؟ رانی؟ وانت؟ هست دور هم میخوریم
چهارشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۴۷ ق.ظ
یکسری از لحظهها برای آدم خیلی تلخ میشود. مثلا وقتی در حال پیگیری اخبار کشور هستی و مدام در اخبار از رانت خوردن این و آن میشنوی اما ناگاهان فکری از خاطرت عبور میکند. رانت چیست؟ من هرچه فکر کردم تا آنجا که به خاطر آوردم رانت یک چیز خوردنی است اما یک چیز خوردنی بدی است که آدمها میخورند و پولدار میشوند و بقیه را فقیرتر میکنند.
امروز پیش خودم فکر کردم که بروم و حداقل یک جست و جوی درست و درمان در مورد رانت داشته باشم. اولین چیزی که فهمیدم این است که معادل انگلیسی این واژه«economic rent» است. البته به هیچ وجه نباید آن را با «rent» که به معنای اجاره دادن است اشتباه بگیریم. تشابه این دو، حداقل تا آنجا که من در این مطالعهی نیم ساعتهام دریافت کردم هیچ شباهتی از نظر معنا بین این دو نیست.
توجه: آنچه در ادامه میخوانید درک من از رانت پس از مطالعهی تنها ۳۰ دقیقه در مورد آن در منابعی است که در انتهای نوشته ذکر کردهام. درک من احتمالا ناقص، غلط، و کاملا پرت باشد.
اما رانت چه معنایی دارد؟ پیشنهاد من این است که اگر درس اقتصاد خواندهاید و معنای دقیق آن را میدانید ادامهی این نوشته را بخوانید تا غلطهای برداشت من را تصحیح کنید.
دو سناریوی زیر را در نظر بگیرید.
پردهی شمارهی یک:
فرض کنید آًقا محمود و اقا شهروز دو کشاورز و در حال کار روی محصولات خود هستند و در کنار هم به همسایگی زندگی خوب و خوشی دارند و قیمت گوجهفرنگیها کیلویی سه فرنگی(فرنگی واحد پول تخیلی دنیای ماست!) در میآید و هر کیلو را پنج فرنگی میفروشند و پس روی هر کیلو دو فرنگی سود دارند.
حالا فرض کنید که محمود آقا پسرخالهی مادرش، آقا غضنفر در شرکتی آب و فاضلاب کار میکند که دسترسی دقیقی به نقشهی آبهای زیرزمینی منطقه دارد. غضنفر به محمود چاهی را برای حفاری پیشنهاد میدهد که منبعی زیرزمینی از آب گوارا دسترسی دارد و لازم نیست که برای رسیدن به آن صدها متر حفاری کند. اتفاقا دسترسی به این آب برای آقا شهروز هم مطلع است اما آقا محمود این را به او نمیگوید تا خودش تنها مصرفکنندهی این منبع آبی باشد. حالا هر کیلو گوجهفرنگی برای آقا محمود دو فرنگی در میآید و او روی هر کیلو سه فرنگی سود میکند چون گوجه را به همان قیمت سابق میفروشد. پس محمود آقای مذکور و زرنگ روی هر کیلو گوجه فرنگی یک فرنگی رانت میل میکند.
پردهی شمارهی دو:
دو تولید کننده در حال تولید شامپو هستند. برند «مو زا» شامپوهایی درست میکند که علاوه بر شست و شوی مناسب موها، باعث افزایش رشد موها هم میشوند. اون این فرمول را با کوشش و تحقیق به دست آورده است. برند «یال پردازان» از این امر عصبانی است و بازار خود را از دست میدهد. یکی از دوستان شرکت «یال پردازان» سهمی از بودجهی دولت را به یارانه روی واردات مواد موردنیاز شرکت یال پردازان اختصاص میدهد. حال شرکت یالپردازان محصولی با قیمتی بسیار پایینتر از شرکت «مو زا» دارد و سود میکند اما این سودها نه به خاطر تلاش شخصی بلکه برای دریافت بودجهای غیرمستقیم به خاطر یک دوستی روی مواد اولیه است.
پردهی شمارهی سه:
من مسوول سپردن پروژههای عمرانی به شرکتهای پیمانکاری هستم. من با اینکه میدانم شرکت عمرانی «آجراندازان» که مال پسرعمویم است کیفیتی دقیقا مساوی با شرکت «سیمانکشان» دارد و از طرفی هر دو هم خواهان کار با ما هستند، به علت سود رساندن به پسرعمویم تمام آن کارها را به شرکت «آجراندزان» میدهم حتی اگر بدانم در بعضی کارها «سیمانکشان» عملکرد بهتری دارد.
مثالهای بالا مثالهایی هستند که تا آنجا که من فهمیدم مفهوم رانت را در آنها میشود مشاهده کرد. رانت، تا آنجه که من میفهمم، به دست آوردن مزیت بدون تلاش است. حتی کشاورزی که به تصادف زمین حاصلخیزی را برای کشاوری انتخاب میکند، اما به تصادف کشاورز دیگری زمین بدی در همان منطقه را صاحب میشود، در حال گرفتن رانت اقتصادی است. حتی کسی که زبان مالیتولی بلد است و حالا به علت یک نیاز ناگهانی یک شرکت درآمد هنگفتی دریافت میکند در حالی که به درآمد اندک راضی بوده هم در حال دریافت رانت اقتصادی است، چونکه او پولی بیش از آنچه انتظار داشته در ازای هیچ تلاش اضافه دریافت میکند. اما گویا نمیتوان این چنین رانتی را ناجوانمردانه قلمداد کرد. رانت فسادانگیز آن است که مزیتها نه به خاطر تلاش ما بلکه به خاطر روابط و توصیهها و روشهای رقابتی ناسالم باشد.
پینوشت۱:
من جرات کردم و نوشتم. منابع فارسی را که میخواندم توضیحی با مثالهای فراوان که چیزی است که به نظر من لازم است را نداشتند. میدانم مثالهای من مثالهای خوبی نیستند و امیدوارم اگر دیدید و اشتباهی دیدید بگویید تا آن را اصلاح کنم. امیدم این بود که این نوشته با کمک شما دوستان بهتر و بهتر شود. اگر نوشتهی خوبی به زبان فارسی سراغ دارید که مثالهای زیادی دارد هم لطف میکنید اگر آن را به من معرفی کنید
پینوشت ۲:
عنوان نوشته را از آن رویدادی تقلب گرفتهام در مورد تلفظ موزهی «لوور» در طعنه به اینکه شاید خیلی تفاوت رانت و رانی را نمیدانستم.
منابع:
۹۷/۰۶/۲۱