درختهایی میان دانههای سوخته
دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۲۴ ق.ظ
من خودم را اینگونه تصور میکنم. یک میلاد که مثل یک زمین است و مناسب کشت دانههایی که باید پایشان زمان ریخت و موقعیت و امکانات. گاهی هم محدودیت. گاهی هم سختی. گاهی هم خوشی. گاهی هم تلاش. تعداد این دانهها هم محدود است و رنگارنگ و هر کدام را بیشتر آب و غذا بدهی رشدی بیشتر میکنند. اما چه کسی میخواهد فقط یک درخت پرتقال بزرگ و تنومند داشته باشد اما هیچ میوهی دیگری نداشته باشد؟ چه کسی میخواهد همیشه پرتقال بخورد؟ پس میخواهیم کمی به گیلاس هم آب بدهیم و بپذیریم که پرتقالهایمان کوچکتر باشد. البته شاید همیشه هم نه. مثلا ممکن است بتوانیم بعدا پرتقال و لیمو را پیوند بزنیم و میوهی دیگری تولید کنیم که خوشمزه تر است. اما به هر حال، اگر بخواهیم همهی دانهها را هم پرورش بدهیم، آب کم خواهیم آورد و در نهایت، همه را از دست خواهیم داد.
تصمیم گرفتن برای حجم هر کدام از این درختها شاید سخت باشد،اما من فکر میکنم که داشتن فقط یک درخت بسیار بزرگ بدون پشتوانهای دیگر، راهی برای ناامیدی، کسالت و اذیت شدن و بیمعنایی است. فرض کن فقط یک درخت توت بسیار تنومند داری. اگر فردا مریضیای گرفتی که توت نمیتوانستی بخوری، چکار باید کرد؟ طعم پرتقال و سیب وگیلاس چی؟ اما داشتن درختچههای کوچک و بیحاصل هم لذت بخش نیست. منابع تو محدودند. بر خلاف باغهای دیگر. زمین جان تو هم برای کشت همهی این دانهها محدود است و این تعادل، به سختی برقرار میشود.
درگیر تصمیمی هستم که گرفتهام. تو در تصمیمم کمکم کن. فرض کن در بین این دانهها تو دهتایشان را دوست داری. یک تصمیم برای تو همهی این ده تا را متوسط و گاهی رو به بالا گاهی رو به پایین رشد میدهد. تصمیم دیگری پنجتا را خوب رشد میدهد و پنجتا را ضعیف و تصمیم دیگری پنجتا را به فوقالعادهترین نحو رشد میدهد و پنجتا را از بیخ و بین میسوزاند. تو کدام را انتخاب میکنی؟
گاهی میگویند بیا و ارزشهایت را مرتب کن. بیا ببین کدام برایت مهمتر است. اما گیرم تو برایت ترتیب ارزش ایندانهها هم مشخص باشد. در هر صورت شاید برای تو پرتقال مهمتر از سیب باشد. اما حاضری درخت سیبت از بن و ریشه بسوزد که تابستانها پرتقال اعلا داشته باشی؟ یا میخواهی از هر دو اما خوب و نه اعلا داشته باشی؟ اگر تصمیم تو غیرقابل برگشت باشد چه؟ تو چه باغی خواهی ساخت؟ به چنین تصمیمی چگونه نزدیک خواهی شد؟
تمام
۹۸/۰۳/۲۰