روزنوشته‌های من

طبقه بندی موضوعی

سکوت‌ مرگبار

دوشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۲۳ ق.ظ
در دانشکده‌ی ما هر سال موقع انتخاب واحد همه در حال ناله و آه و نفرین هستند. به یکی واحد نرسیده و یکی دیگر نمی‌تواند درسش را سر موقع تمام کند. البته شرایط انتخاب واحد در دانشگاه ما واقعا اعصاب خرد کن است. چندین بار در همین شش ترمی که من انتخاب واحد کرده‌ام قوانین در لحظه‌ی انتخاب واحد عوض می‌شوند و ایمیل می‌شوند و برنامه‌ها به هم می‌ریزند. بعضی از این مسایل سر موضوعاتی است که از دیدگاه بچه‌ها چندان عاقلانه به نظر نمی‌رسند. مثلا یکی از آن‌ها این است که اگر دو استاد درس را ارایه کردند ظرفیت هر دو باید با یکدیگر برابر باشد. در خیلی از موارد یکی از اساتید شیوه‌ی قدیمی‌ای را برای تدریس برگزیده و بنابراین بچه‌ها ترجیح می‌دهند درس را با استاد دیگری بردارند. اینجاست که معاون آموزشی با آرام آرام افزایش ظرفیت‌ها و اصرار بر اینکه اگر کلاس استادی پر نشود کلاس استاد دیگر را هم باز نمی‌کند موجب نارضایتی میان بچه‌ها می‌شود.

چیزی که برای من به تازگی جلب توجه کرده است این است که ما صحبت کردن منطقی و عاقلانه و در میان گذاشتن مشکلات را فراموش کرده‌ایم. مثلا بچه‌ها معمولا دو رویکرد دارند. یا سکوت می‌کنند و تحمل می‌کنند. یا با نهایت خشونت به معاون آموزشی پاسخ می‌دهند. اما کمتر پیش می‌آید که گفت و گویی عاقلانه و منطقی بین بچه‌ها و معاون آموزشی شکل بگیرد که درآن بچه‌ها مشکلاتی را که برایشان پیش آمده فهرست کنند و از معاون آموزشی علت رفتارهای عجیب در هنگام انتخاب واحد  را جویا شوند.


من فکر می‌کنم این جنس گفت و گوهای فراموش شده به حل بسیاری از مشکلات بدون تعارض کمک می‌کنند. شاید کیف بیشتری بدهد که هنگامی که از رفتار شخصی خوشمان نمی‌آید در دلمان به او فحش بدهیم اما به صورت واضح این را به او اعلام نکنیم. اما در نهایت این خشونت‌ها در رابطه انباشت می‌شود و به صورت فوران‌های خشونت زمین و زمان را جهنم می‌کند.

شاید بهتر باشد یاد بگیریم که با همدیگر حرف بزنیم. اشتباهات یکدیگر را به هم بگوییم. اگر کار کسی اذیتمان کرد و اندکی احتمال می‌دهیم که از این موضوع خبر نداشته با او در میان بگذاریم. شاید اینگونه آرام و سرحالتر شویم. شاید همدیگر را بیشتر دوست داشته باشیم و شاید کمتر خشونت‌های سرکوب شده و نفرت‌های نهان در رابطه‌هایمان داشته‌باشیم. ما باید این سکوت مرگبارکه دوستی‌هایمان را می‌بلعد و عشق‌هایمان را به نفرت تبدیل می‌کند کنار بگذاریم.

آمین.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۲
میلاد آقاجوهری

نظرات  (۱)

اره بنظرم ارامش و اروم حرف زدن چیزیه که به مرور زمان و بااسترس های فراوونی که تو زندگی داریم فراموش میکنیم.
اون کسایی هم که اروم هستن نه بخاطر ارامششوون هست بلکه بخاطر اهمیت ندادن به دغدغه دیگران هست و طبیعتا خودشونم دغدغه ندارن...
من خودم به شخصه چند وقتیه دارم رو خودم کار میکنم هنگام عصبانیت تیکه نندازم... 
بنظرم فقط تلاش زیاد میخاد و مهم نیست اخلاقت قبلا چطوری بوده و اینا...
با جمله کسایی که میگن اخلاق عوض نمیشه خیلی مشکل دارم
پاسخ:
آره! چقدر خوب که رفتی دنبال تغییر. من وقتی به خیلی اطرافم فکر می‌کنم چیزی فراتر از یک تابع صلب نیستند. یک ورودی میدی و یک خروجی میگیری اما خودشون گویا هیچ کنترلی روش ندارند! شاید الگوریتم‌های یادگیری ماشینی هم دارند یاد میگیرند چون بلدند نحوه‌ی فکر کردنشون(پارامترهای مدل‌هاشون رو تغییر بدهند). خوشحالم که رفتی دنبال بهینه کردن پارامترهات:)) مارم دعا کن.

راستی یبار مدتی پیش به وبلاگت سر زدم و دیدم دان شده .  سرحاله الآن ؟ من راستش آدرسش رو فراموش کردم:) میشه بذاریش اینجا؟

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی